نقد فیلم اتوبوسی به نام هوس

نگاهی به فیلم اتوبوسی به نام هوس

عشق، نفرت، حسادت، رقابت، هوا و هوس، دروغ و دورویی و در یک کلام زندگی در فیلم اتوبوسی به نام هوس جریان دارد و تمرکز اصلی فیلم روی احساس هوس است ...

آنچه در این مطلب خواهید خواند:

فیلم اتوبوسی به نام هوس

مشخصات فیلم اتوبوسی به نام هوس

  • نام فیلم: اتوبوسی به نام هوس (A Streetcar named Desire)
  • سال ساخت: 1951
  • کارگردان: الیا کازان
  • نویسنده: تنسی ویلیامز
  • ستارگان: مارلون براندو (استنلی کوالسکی)، ویوین لی (بلانش)، کیم هانتر (استلا)، کارل مالدن (میچ)

 

خلاصه داستان فیلم اتوبوسی به نام هوس

«بلانش دی بویس»، که مشکلات زیادی را در زندگی متحمل شده است، پس از اخراج از مدرسه‌ای که در آن به تدریس مشغول بود، برای دیدار با خواهرش «استلا» به پیش وی و شوهر خواهرش «استنلی کوالسکی» می‌آید. استنلی که یک قمارباز است از بدو ورود بلانش سر ناسازگاری با وی دارد و از طریق یکی از دوستانش از گذشته بلانش باخبر می‌شود و…

نقد فیلم اتوبوسی به نام هوس

عشق، نفرت، حسادت، رقابت، هوا و هوس، دروغ و دورویی و در یک کلام زندگی در فیلم اتوبوسی به نام هوس جریان دارد. شخصیت بازیگران هر کدام طوری تعریف شده تا شاید هر کدام نماینده یک جریان و روش زندگی باشند. بلانش که رویایی می اندیشد و به قول معروف به دنبال شاهزاده رویا بر اسب سپید است اما تلاش و دست آوردش چیزی کاملا متفاوت است. استنلی که سعی دارد خود را مرد خانواده، بامرام، محکم، صادق و وفادار نشان دهد ولی در پایان او هم تسلیم خواسته نفس می شود و بعد از آن باز دورویی و تظاهر. استلا که ساده می اندیشد و ساده زندگی می کند و سعی دارد همه چیز را آنگونه که هست ببیند و لمس کند ولی در نهایت او هم خود را فریب می دهد و سعی دارد تنها آنچه به مذاقش خوش است را ببیند و روی ناملایمتی ها چشم و گوشش را می بندد.

در ابتدای فیلم اتوبوسی به نام هوس رفتار بلانش از نارضایتی می گوید. دختری که طبق سنت زندگی کرده و بار خانواده را به دوش کشیده و همیشه پایبند به عرف های اجتماع بوده تا جایی که با عشق دوران نوجوانیش ازدواجی ناموفق داشته و مراقبت از میراث خانواده را به دوش کشیده و حال به خواهرش که می نگرد فرصت های از دست رفته خود را می بیند. او خواهرش را غرق شادی در یک زندگی ساده اما پرحرارت می بیند که سختی های او را تجربه نکرده و تنها برای خودش زندگی کرده است و بلانش سعی دارد این را ملامت کند.

اما داستان فیلم اتوبوسی به نام هوس به همین مقوله رقابت و حسادت ختم نمی شود و با ماجراهای تازه ای مثل ظهور عشقی تازه بین بلانش و میچ و برملا شدن گذشته تاریک بلانش ادامه یافته و به دیدن ادامه فیلم ترغیب می شویم.

در ادامه علت نامگذاری فیلم اتوبوسی به نام هوس را بیشتر درک می کنیم: هوس!

احساسی که در همه هست و هر کسی سعی دارد جوری با آن کنار بیاید اما شاید تنها نکته مشترک شخصیت های فیلم در این زمینه این باشد که در نهایت همه تسلیم این خواسته می شوند. چه بلانشی که عقیده اش پاکدامنی و پایبندی به اخلاقیات است اما عملش چیزی کاملا متفاوت و این تفاوت در طول فیلم اتوبوسی به نام هوس با هنرمندی تمام و قدم به قدم با معلوم شدن گذشته تاریک او پدیدار می شود؛ چه استلا که گاهی به تأثیر از حرف های خواهرش راجب به استنلی به انتخاب خود شک می کند و در طول فیلم بارها سعی دارد استنلی را ترک کند یا در مقابل حرکات نادرست او بایستد؛ اما در نهایت میل عاطفی و جنسی که به شوهر خود دارد او را بازمی گرداند. چه در مورد استنلی که با تمام هارت و پورتش در نهایت وقتی با بلانش تنها می شود اسیر میل حیوانی خود شده و به او تجاوز می کند. و چه درباره میچ که مردی ساده، با احساس و با گرایش های مردانه است که به دنبال شخصی است که نیازهای او را برطرف نماید و طبق عرف و اخلاق با او تشکیل زندگی دهد، اما در نهایت او هم بعد از فهمیدن گذشته تاریک بلانش تسلیم خواسته نفس شده و قصد دست درازی به او را دارد.

اما گفتیم نکته اصلی فیلم هوس است و نباید فراموش کرد که بهترین کسی که این احساس را به بازی می گیرد و صلاح سهمگینی با آن می سازد بلانش است. حرکات او در طول فیلم و ترفندهای زیرکانه او برای ترغیب مردان با بازی هنرمندانه ویوین لی به نمایش در می آید و در نهایت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برای او به ارمغان می آورد. اما نکته ای که ذهن من را درگیر می کند و در فیلم با زیرکی تمام بی جواب می ماند این است که هیچ کدام از مردانی که او ترغیب می کند به کام دل نمی رسند مگر استنلی که به زور و تجاوز به آن می رسد و این شاید گویای نکته پایانی باشد که در انتهای نقد خود ذکر خواهم کرد.

نکات قوت زیادی در فیلم اتوبوسی به نام هوس دیدم که از آن جمله فیلمنامه منسجم با دیالوگ های فاخر، صحنه پردازی خوب، خط روایی داستان که به خوبی بیننده را به دنبال خود می کشد و از همه مهمتر شخصیت پردازی فوق العاده آن را می توان نام برد.

فیلم نگاهی انتقادی به وضعیت زندگی اجتماعی زنان و وابستگی آنها به حمایت مردان جهت ادامه زندگی نیز دارد. تا جایی که در دو سکانس پایانی این مهم به خوبی بیان می شود. یکی آنجا که همسایه استلا به او می گوید مهم نیست چه اتفاقی افتاده باید به زندگی به استنلی ادامه دهد. دوم جایی که بلانش در نهایت خود را به دستان حمایت گر پزشک روانشناس خود می سپارد و می گوید: «من همیشه به محبت یک غریبه وابسته بوده ام».

و اما نکته اخلاقی که می توانم از این فیلم بگیرم این است که قضاوت نکنیم!

ما با شخصیت زنی روبرو هستیم که افسار از هوا و هوس خود برداشته و در جستجوی لذت به مصاحبت با مردان مختلف پرداخته ولی در مقابل سختی های او در زندگی را می بینیم و تلاش او برای جبران گناهانش در زمان حال با رضایت به تکیه گاهی که هیچ یک از معیارهای رویایی او را ندارد. و در مقابل این شخص گناهکار شخصیت استنلی را می بینیم که در پایان فیلم با چهره ای موجه و گردنی فراخ در میان بقیه به مرد خانواده و قهرمانی می ماند اما در واقع با روانه کردن بلانش به تیمارستان دارد گناه تجاوز خود را می پوشاند!

گالری تصاویر فیلم اتوبوسی به نام هوس

3 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *